کدامین چشمه
کدامین چشمه

کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می ترسد

و حتی ذهن ماهیگیر از آن قلاب می ترسد

گرفته دامن شب را سکوتی آنچنان مبهم

که اشک از چشم و چشم از پلک و

پلک از خواب و خواب از خواب می ترسد....

 



نظرات شما عزیزان:

دختر چادری
ساعت10:26---30 آبان 1391
هر هزار سال‌ یک‌ بار فرشته‌ ها قالی‌ جهان‌ را در هفت‌ آسمان‌ می‌ تکانند، تا گرد و خاک‌ هزار ساله ‌اش‌ بریزد و هر بار با خود می ‌گویند: این‌ نیست‌ قالی ‌ای‌ که‌ قرار بود انسان‌ ببافد، این‌ فرش‌ فاجعه‌ است. با زمینه‌ُ سرخ‌ خون‌ و حاشیه ‌های‌ کبود معصیت، با طرح‌ های‌ گناه‌ و نقش‌ برجسته ‌های‌ ستم. فرشته‌ ها گریه‌ می ‌کنند و قالی‌ آدم‌ را می ‌تکانند و دوباره‌ با اندوه‌ بر زمین‌ پهنش‌ می ‌کنند

رنگ‌ در رنگ، گره‌ در گره، نقش‌ در نقش. قالی‌ بزرگی‌ است‌ زندگی‌ که‌ تو می ‌بافی‌ و من‌ می ‌بافم‌ و او می ‌بافد. همه‌ بافنده ‌ایم، می ‌بافیم‌ و نقش‌ می ‌زنیم. می ‌بافیم‌ و رج‌ به‌ رج‌ بالا می ‌بریم، می ‌بافیم‌ و می ‌گستریم

دار این‌ جهان‌ را خدا برپا کرد و خدا بود که‌ فرمود: ببافید، و آدم‌ نخستین‌ گره‌ را بر پود زندگی‌ زد و هر که‌ آمد، گره ‌ای‌ تازه‌ زد و رنگی‌ ریخت‌ و طرحی‌ بافت و چنین‌ شد که‌ قالی‌ آدمی‌ رنگ‌ رنگ‌ شد. آمیزه ‌ای‌ از زیبا و نازیبا، سایه‌ روشنی‌ از گناه‌ و ثواب

گره‌ تو هم‌ بر این‌ قالی‌ خواهد ماند. طرح‌ و نقشت‌ نیز و هزارها سال‌ بعد، آدمیان‌ بر فرشی‌ خواهند زیست‌ که‌ گوشه ‌ای‌ از آن‌ را تو بافته ‌ای.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ] [ 18:38 ] [ hengameh ] [ ]

دریافت کد پرواز حباب ها